یکی از مباحثی که ادگار شاین در حوزه مسیر شغلی مطرح کرده، لنگرگاه های مسیر شغلی یا Career Anchors است. به این معنا که هر فرد، در سالهای اولیه کار کردن، تصویری از شغل مناسب و مورد علاقهاش در ذهنش شکل میگیرد و این تصویر مانند یک لنگر روی ترجیحات و انتخابهای او تأثیر میگذارد و باعث میشود که برخی شغلها را انتخاب کند و به سراغ برخی دیگر از مشاغل نرود. جملههای زیر را بخوانید و ببینید تا چه حد شما را توصیف میکنند. به هر یک از جملهها امتیازی بین ۱ تا ۶ بدهید. یک یعنی اینکه این جمله اصلاً به من ربطی ندارد و توصیف من نیست و ۶ یعنی اینکه این جمله دقیقاً من را توصیف میکند.
قبل از جمع زدن امتیازات، یک بار تمام جملهها را مرور کنید و جملههایی را که بیشترین امتیاز را گرفتهاند ببینید. از میان آن جملهها، سه مورد را که شدیداً با وضعیت شما همخوانی دارند و شما را توصیف میکنند انتخاب کنید. به امتیاز هر یک از آنها ۴ امتیاز اضافه کنید.
رویای من این است که در کاری که انجام میدهم آنقدر خوب باشم که دیگران همواره دنبال نظر کارشناسی و تخصصی من باشند.
فقط زمانی در مسیر شغلی خود احساس موفقیت میکنم که بتوانم مهارتهای فنی و عملیاتی خود را به اوج شایستگی برسانم.
قرار گرفتن در جایگاه مدیر یک دپارتمان با فعالیت تخصصی، برایم جذابتر از این است که در جایگاه مدیرعامل قرار بگیرم.
اگر در سازمانی که کار میکنم، گردش شغلی وجود داشته باشد و دائماً من را از حوزهی تخصصیام خارج کنند، ترجیح میدهم آن سازمان را ترک کنم.
بیشترین رضایت شغلی را زمانی تجربه میکنم که بتوانم از مهارتهای خاص و استعدادهایم استفاده کنم.
محدودیت دسترسی محتوا
کاربر گرامی لطفا جهت مشاهده ادامه محتوا در سایت وارد شوید یا ثبت نام (رایگان) کنید!
زمانی اوج رضایت شغلی را تجربه میکنم که در جایگاه شغلیام، بتوانم تلاشهای دیگران را یکپارچه کرده و مدیریت کنم.
رویایم این است که مسئولیت یک سازمان پیچیده بر عهدهام گذاشته شود و تصمیمهایی بگیرم که روی افراد بسیاری تأثیر بگذارد.
فقط زمانی در مسیر شغلیام احساس موفقیت میکنم که در یک شرکت به جایگاه مدیر ارشد برسم.
مدیرعامل شدن برایم جذابتر از این است که به یک مدیر دپارتمانی در حوزهی تخصصی خودم تبدیل شوم [مثلاً مدیر حسابداری یا مدیر بازاریابی یا …]
اگر شغلم در محیط کار مرا از مسیر تبدیل شدن به یک مدیر ارشد اجرایی دور کند، ترجیح میدهم آن سازمان را ترک کنم.
رویای من داشتن شغلی است که به من در انتخاب روش انجام کار و همینطور زمانبندی انجام کار، اختیار و آزادی بدهد.
اوج رضایت شغلی من زمانی است که در تعریف فعالیتها، رویهها و زمانبندی آنها آزاد باشم.
فقط وقتی در شغلم احساس موفقیت میکنم که در محیط کار، آزادی و استقلال کامل داشته باشم.
آزادی شغلی برایم مهمتر از امنیت شغلی است. به این معنا که رها از قانون و قید و بند، بتوانم کارها را به شیوهای که خودم میپسندم انجام دهم.
ترجیح میدهم محل کارم را ترک کنم تا اینکه در شغلی کار کنم که اختیار و آزادی من را محدود میکند و کاهش میدهد.
ثبات و امنیت برایم مهمتر از آزادی و خودمختاری است.
اگر قرار باشد در محیط کار تکلیفی بر عهدهام گذاشته شود که امنیت شغلیام را به خطر اندازد، ترجیح میدهم از همان ابتدا کل کار را رها کرده و سازمان را ترک کنم.
در سازمانها به دنبال شغلی هستم که به من حس ثبات و امنیت بدهد.
وقتی اوج رضایت شغلی را دارم که امنیت شغلی و امنیت مالیام تأمین شده باشد.
رویایم داشتن شغلی است که به من اجازه دهد امنیت و ثبات را احساس و تجربه کنم.
همواره در پی ایدههایی هستم که کمک کنند کسب و کار خودم را راهاندازی کنم.
برایم مهمتر است که کسب و کار خودم را بسازم تا اینکه به یک مقام بالای مدیریتی در کسب و کار دیگران دست پیدا کنم.
زمانی در مسیر شغلیام به اوج رضایت دست خواهم یافت که چیزی را بسازم که به تمامی حاصل ایدهها و تلاشهای خودم باشد.
فقط وقتی احساس میکنم در مسیر شغلی خود موفق بودهام که چیزی را تماماً بر پایهی محصول یا ایدهی خودم بنا کنم.
رویای من راهاندازی و ادارهی کسب و کار خودم است.
فقط وقتی احساس میکنم در مسیر شغلیام موفق بودهام که با کارم، نقشی واقعی در رفاه و بهبود جامعه ایفا کنم.
بیشترین رضایت در مسیر شغلی زمانی برایم حاصل خواهد شد که از استعدادهایم در خدمت دیگران استفاده کنم.
اینکه بتوانم با استفاده از مهارتهایم جهان را به جای بهتری برای زیستن تبدیل کنم، برایم مهمتر از این است که یک سمت بالای مدیریتی داشته باشم.
رویایم شغلی است که نقشی واقعی در خدمت به بشریت و جامعه ایفا کند.
اگر مجبور شوم فعالیت یا وظیفهای را در محیط کار بر عهده بگیرم که به من در مسیر خدمترسانی به دیگران آسیب بزند، ترجیح میدهم شغلم را ترک کنم.
شغل رویاییام شغلی است که در آن بتوانم مسئلههای مختلف را حل کنم و در شرایط به شدت پرچالش پیروز شوم.
فقط وقتی که در مسیر شغلیام با چالشهای بسیار دشوار روبرو شوم و از عهدهی آنها برآیم احساس موفقیت میکنم.
وقتی در شغلم احساس رضایت میکنم که ببینم مسائلی را حل کردهام که ظاهراً غیرقابل حل به نظر میرسیدهاند یا مأموریتهایی غیرممکن را به انجام رساندهام.
من در جستجوی فرصتهای کاریای هستم که مهارتهای حل مسئله و مهارت رقابت من را به چالش بکشند.
کار کردن روی مسائلی که تقریباً غیرقابل حل بهنظر میرسند برایم مهمتر از دستیابی به یک جایگاه شغلی در ردهی بالای مدیریتی است.
ترجیح میدهم سازمانم را ترک کنم تا اینکه در شغلی قرار بگیرم که مانع پیگیری دغدغههای شخصی و خانوادگیام شود.
رویای من شغلی است که به من اجازه بدهد نیازهای شخصی و خانوادگی و کاریام را همزمان تأمین کنم.
زمانی در زندگی احساس موفقیت میکنم که بتوانم به تعادلی میان خواستههای شخصی و خانوادگی و شغلیام دست پیدا کنم.
ایجاد تعادل میان انتظارات زندگی شخصی و شغلی برایم مهمتر از این است که در یک جایگاه بالای مدیریتی قرار بگیرم.
همواره در جستجوی مشاغلی بودهام که کمترین تداخل را با دغدغههای خانه و خانوادهی من داشته باشند.