اگر از آینده ناامید هستید، بخوانید
فرقی نمیکند که مادری آرزومند باشید که چشم به آیندهٔ فرزندانش دارد، کارمندی سختکوش در انتظار ترفیع رتبه یا کسی که به تازگی عزیزی را از دست داده است؛ همهٔ ما در گذر از دشواریها نیازمند امید هستیم. برای رسیدن به امید باید از منطقی بودن بیش از اندازه دست بردارید. ما باید بهراستی بپذیریم که رویدادها و فرصتهای بهتری در پیش رویمان هستند. حتی اگر اوضاع بهخوبی پیش نمیرود، باید در پس ذهنمان باور داشته باشیم که داستان ما فراتر از این است. اگر نسبت به آینده ناامید هستید، در این مطلب به شما ۱۰ گام را معرفی میکنیم که به ریشههای امید در شما جان میبخشند. برای خیلی از ما پیش آمده که خواستیم کاری را انجام دهیم، اما سرانجام دست از پیگیری آن کشیدهایم؛ چون انگیزهی کافی نداشتهایم! ورزشکردن، تماس با دوستتان، مطالعهی گروهی یا سفر آخر هفته، فرقی نمیکند؛ کارهای مختلف وارد فهرست انجامدادنیهایتان میشوند و بدون اینکه به انجام برسند، از فهرست خط میخورند. خوب است بدانید بی انگیزه بودن تنها مشکل شما نیست.
۱- هر گامی که بر میدارید ارزشمند است
اگر در احساسات غرق شدهاید و حس ناامنی آزارتان میدهد، باید توقف کنید و راهی برای مراقبت از خودتان پیدا کنید. پیاده روی، صحبت با دوستی صمیمی، سفری کوتاه، گوش دادن به موسیقی، مدیتیشن یا نوشتن، همگی میتوانند به شما کمک کنند. بهعبارتی هر کاری که کمک میکند تا شما به وضعیت عادی برگردید و به تعادل برسید، سودمند است. هر پیشرفتی را هرقدر کوچک ارج بنهید. هر گامی که برمیدارید ارزشمند است و شما را به رویاهایتان نزدیکتر میکند. با تنفس عمیق و آگاهانه و قدردانی از آنچه در جریان است، بر حال تمرکز کنید.
۲- صفحه چشمانداز تهیه کنید
اگر به مانعی سخت برخوردهاید، بد نیست اهداف و چشماندازتان را بازنگری کنید. با جزئیات اهدافی را که تعیین کردهاید مشخص و بهخودتان یادآوری کنید که چه چیز در آغاز باعث شد تا چنین هدفی را برای خودتان تعیین کنید. برای مثال اگر میخواهید وزن کم کنید، آیا به دلیل دستور پزشک است یا اینکه میخواهید سالمتر باشید؟
نکتهٔ کلیدی این است که برای خودتان اهدافی تعیین کنید که به شما انگیزه میدهند و خود را متعهد به پیگیری آنها میدانید. این اهداف همگی زیر چتر چشمانداز به هم مرتبط میشوند؛ چشماندازی که برای مقابله با موانع به شما نیرو میبخشد. برای خودتان صفحهٔ چشمانداز تهیه کنید یا توصیفی با جزئیات دقیق از آنچه میخواهید به آن برسید، بنویسید.
۳- تعیین انتظارات دور از دسترس
یکی از دلایل از دست دادن انگیزه، تعیین انتظارات دور از دسترس است. بیشتر وقتها بزرگترین ناامیدیها ناشی از در نظر گرفتن اهداف غیرواقعی است. منظور از غیرواقعی لزوما این نیست که نمیتوانید به آن اهداف دست یابید، بلکه شاید برای دستیابی به آنها به زمان و منابع بیشتری نیاز دارید. برای مثال، وقتی بهتازگی کسبوکارتان را راه انداختهاید، بهجای فکر کردن به سود چندصد میلیونی، بر همخوانی هزینهها و درآمدها و بهبود عملکردتان تمرکز کنید. به ویژه در مراحل آغازین، اهداف روشن، مثبت و قابلکنترل تعیین کنید. انتظارات منطقی که دستیابی به آنها ساده است، شما را به دامهٔ مسیر تشویق میکنند.
۴- همیشه پلن B داشته باشید
همیشه ممکن است طرح و برنامهتان آنطور که انتظار داشتید، پیش نرود. پذیرش احتمال شکست بدون حس سرخوردگی دشوار است. اما بدانید که داشتن برنامه جایگزین یا همان نقشهٔ ب، به کنار آمدن با احتمال شکست کمک چشمگیری میکند.
نقشهٔ ب، مانند چتر نجاتیست؛ هنگامی که اوضاع بههم میریزد به کمکتان میآید. برای تهیهٔ طرح جایگزین، باید بدانید چه چیز طرح قبلی را دچار مشکل کرده است. چه مواردی را میتوانید به گونهای متفاوت انجام دهید؟ چه درسهایی گرفتهاید و این نکات چگونه در اجرای درست به شما کمک میکنند؟ از دوستان، مشاور یا استادهایتان درخواست بازخورد کنید تا توانایی درکتان بهتر شود. با وجود طرح جایگزین، پذیرش اینکه شکست نه پایان ماجرا، بلکه انحرافی در مسیر است، سادهتر میشود.
۵- الهام بگیرید
امید مانند شعلهٔ شمعیست که بدون نیروی پشتیبانی، سرانجام میسوزد و تمام میشود. ما به عناصری نیاز داریم که امید به آینده را در ما برانگیزند. خوشبختانه روشهای زیادی برای انگیزهبخشی وجود دارند. مانند تأیید و تشویق موفقیتهای کوچک و یادآوری موانعی که موفق شدیم پشت سر بگذاریم. همچنین میتوانید از کتابها، موسیقی، فیلمها و داستان آدمهای مختلف، الهام بگیرید. یکی از منابع الهامبخش وقتگذرانی با نوجوانها و جوانانیست که سرشار از خوش بینی هستند. بهترین منبع انگیزه را برای خودتان پیدا کنید.
۶- امیدواری با وجود چشم انداز
امیدواری با وجود چشماندازی انگیزه بخش از آینده سادهتر است. بنابراین شفافسازی چشمانداز ضروری است. هدفگذاری، صفحهٔ چشمانداز و تصویرسازی، فنونی برای شکل دادن به رویاها هستند. با تکرار و تمرین این فنون، چشمانداز ملموستر و دردسترستر میشود. درک اهداف باعث میشود آنها واقعی بهنظر برسند و به راهنمایی برای تمرکز نیرویمان در جهت پیشروی تبدیل شوند.
۷- بهره مندی از حامیان قدرتمند
انسان به عنوان موجودی اجتماعی، به شکلی چشمگیر از حمایت اطرافیان بهره میبرد. خانواده و دوستان نخستین حامیان ما هستند، اما میتوانیم شبکهٔ اجتماعیمان را گسترش دهیم و تعدادی مشاور، راهنما و مربی مورداعتماد را در آن بگنجانیم. آدمهایی که مایل به شنیدن داستان ما هستند و به چشماندازی که برای زندگیمان تعریف کردهایم، باور دارند هم حامیان خوبی هستند. این آدمها در دشواریها و هنگامی که احساس میکنیم توان ادامهٔ مسیر را نداریم، مایهٔ آرامشمان هستند و کمک میکنند دوباره به مسیر اصلی بازگردیم.
۸- دانش باورهای ما را تقویت میکند
بدون دانش و عمل، امید چیزی از فراتر از فریبی روانشناختی نیست! امید باید ما را به سوی کسب دانش دربارهٔ خواستههایمان و برداشتن گامهای حسابشده برای درک آنها، پیش براند. دانش یعنی قدرت؛ دانش و اطلاعات توانایی گرفتن تصمیمهای حسابشده را به ما میدهد. دانش باورهای ما را تقویت میکند؛ باور به اینکه آنچه برای پیشروی آگاهانه و دستیابی به اهدافمان لازم داریم، در اختیار ماست.
۹- همهٔ دارایی ما اکنون و زمان حال است
امید در ذات، به آینده گرایش دارد و بنابراین باعث میشود افکار ما از زمان حال منحرف شود. فراموش نکنید که نباید زمان بیشازاندازه صرف برنامهریزی برای آینده کنید. هرچند ما دوست داریم اوضاع بهتر شود، اما باید جریان کنونی زندگی را بپذیریم و با آن کنار بیاییم! این پذیرش باعث آرامش درونی و مانع وابستگی بیشازاندازه به آینده میشود. حقیقت مهم این است همهٔ دارایی ما اکنون و زمان حال است، پس باید از آن لذت ببریم!
۱۰- دفترچهای برای قدردانی
قدردانی، احساس گرمی و فزونی به ارمغان میآورد. بنا بر قانون جذب، هرچه بیشتر قدردان داشتههایتان (مادی و معنوی) باشید، چیزهای بیشتری به دست میآورید! هرگاه نسبت به آینده احساس ناامیدی کردید، نفسی عمیق بکشید و به همهٔ چیزها و آدمهای شگفتانگیز گردتان بیندیشید. وقتی میبیند چیزهای بیشماری در زندگی دارید که بهخاطر تکتکشان سپاسگزار و قدردان هستید، نگاهتان به زندگی در دم تغییر میکند. تهیهٔ دفترچهای برای قدردانی یا یادآوری روزانهٔ چند مورد که قدردان وجودشان هستید، اثربخش است.
اما با بی انگیزگی چه باید کرد؟
راز حفظ انگیزه این است که مهارتها و چالشهای پیش رویتان را صادقانه شناسایی کنید. گاهی هدفی دشوار مایهی تحریک فرد برای تلاش بیشتر است. فرد تلاش میکند، زیرا دستوپنجه نرم کردن با چالش پیشِ رو، برایش حکم پاداش را دارد.
۱- مزیتها و پاداشها را فراموش میکند
چالشهای سخت و دلهرهآور معمولا افراد بیانگیزه را دچار حواسپرتی میکند. آنها مدام به سختیها و دشواریهای مسیر دستیابی به هدف یا انجام کار فکر میکنند. این افراد پاداش و مزیتهای درازمدت را فراموش میکنند؛ چیزی که از پایههای اساسی کسب انگیزه است.
۲- هدفهای غیرمنطقی تعیین میکند
در دنیای کسبوکار این باور وجود دارد که تعیین اهداف خیلی بزرگ و درازمدت، باعث افزایش انگیزه و درنتیجه احتمال موفقیت میشود. بهتازگی پژوهشگران و روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که چنین باوری نادرست است. این هدفگذاری ممکن است باعث بی انگیزگی شود، زیرا چالشها و مشکلات پیشِ رو بسیار پیچیده و تنشزا هستند.
۳- تأثیر خرده عادتها
وقتی افراد بیانگیزه به خواستهشان فکر میکنند، معمولا میخواهند کاری بزرگ و فراموشنشدنی را، یکباره و برای همیشه انجام دهند. بنابراین وقتی موفق نمیشوند، احساس سرخوردگی میکنند و بیانگیزه میشوند. آنها نمیدانند که رسیدن به موفقیت های بزرگ با انجام کارهای جزئی روزمره ممکن میشود.
۴- از فرصتها استفاده نمیکند
شاید متوجه شده باشید که افراد بیانگیزه اغلب از اینکه شانس به آنها رو نمیکند، مینالند. اما واقعیت این است که آنها بهدنبال فرصتهایی نیستند که امکان کسب موفقیت، ثروت و خوشبختی را فراهم میکند. فرصتها همین دور و بر هستند، فقط باید پیدایشان کنید و از آنها بهره ببرید. کسی موقعیتهای خوب را در سینی نقرهای به شما پیشکش نمیکند!
۵- همیشه تقصیر را به گردن دیگران میاندازد
تقصیر دیگران است که او ترفیع نگرفته است، او هیچ نقشی در مشکلات زندگی زناشویی اش ندارد و … . بهتر است رواست باشید. حقیقت این است که شما نمیتوانید کارها و افکار دیگران را کنترل کنید، اما تشخیص اینکه مقصر خود شما بودهاید، کمک میکند تا با تحلیل اشتباهتان از تکرار آن جلوگیری کنید. پس از انجام این کار، با انگیزهی بیشتری به راهتان ادامه میدهید.
۶- درگیر شبکههای اجتماعی است
پژوهشی با موضوع استفادهی دانشآموزان از شبکه های اجتماعی، نشان داد در این افراد میزان خلاقیت و تمرین مهارتهای نوشتن کاهش، و چندوظیفگی افزایش مییابد. نتیجهی این تغییرات، عملکرد درسی ضعیف است. این مسئله، خود میتواند از دلایل کاهش انگیزه باشد. هرکسی ممکن است با دیدن ظاهر زندگی و موفقیت دیگران که در فیسبوک و اینستاگرام به نمایش گذاشته میشود، انگیزهاش را از دست بدهد. زمانی که دست از ارائهی هر مسئله و رخداد جزئی زندگیتان در دنیای مجازی بردارید، و بهسادگی تحتتأثیر پیامهای و پستهای دنیای مجازی قرار نگیرید، میتوانید بگویید به بلوغ فکری رسیدهاید.
دلیل بی انگیزه بودن خودتان را پیدا و آن را بهشکل ریشهای رفع کنید. کارها را بهتأخیر نیندازید، نخستین گام را برای ایجاد تغییری کوچک بردارید. این تغییر کوچک را به عادت تبدیل کنید تا همیشه باانگیزه بمانید.